دریکی از افسانه های شرقی آمده است که شاهزاده ای در خارج از شهر مشغول گردش بودکه به بیماری وبا برخورد کرد وپرسید :این بار چند هزار نفررا می خواهی به دیار نیستی بفرستی ؟بیماری وبا جواب داد :هزار نفر را. در زمان دیگری بیماری وبا را ملاقات کرد اورا شماتت کرد که چرا عهد شکنی کردی و به جای هزار نفر پنج هزار نفر را را نابود کردی ؟در جواب گفت :نه همه ی آنها را من نکشتم بلکه چهار هزار نفر از ترس مردند.